رویداد بزرگ نهالکاری همگانی، برای ایرانی سرسبز
نگارنده: محمدعلی میرزائی، کارشناس ارشد آبخیزداری/ با توجه به تغييرات متعدد آب و هوايي متاثر از عوامل طبيعي و همچنين تشديد كننده انساني در چند دهه اخير، موجبات افزايش دي اكسيد كربن فراهم شده و با این فرایند، كره زمين در حال گرم شدن است. اين روند به تعبیری غير متعارف، به گونه اي پيشرفت کرده كه وضعيت بارش ها (نوع، ميزان و شدت) به شدت تغيير يافته و خشكسالي هاي متعدد، سراسر جهان را فرا گرفته است.

تغيير نوع بارش از برف به باران، زمستان هاي زود رس و كم بارش، پراكنش نامناسب بارندگي، وقوع باران هاي رگباري و سيل آسا، كاهش نم باران در مناطق مرطوب، آغاز رويش و جوانه زني گياهان پيش از شروع فصل بهار و . . . از جمله اين تغييرات هستند. بر اين اساس است که مجامع بین المللی با تعیین استراتژی و برنامه ريزي های مدون و بلند مدت، راهبردهایی را برای كاهش انتشار گازهاي گلخانه اي (mitigation) و سازگار نمودن اكوسيستم ها با تغييرات اقليمي (adaptation) به کشورهای عضو ارائه نموده اند.
لذا کشور ایران نیز به عنوان سیزدهمین کشور آلوده کننده محیط زیست، تعهداتی دارد که میبایست به آن عمل نماید. در این راستا و در جهت حفاظت از محیط زیست و همسویی با جامعه جهانی، مجموعه قوانینی در کشور به تصویب رسیده که متولی اجرای آن، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور است. از جمله مواردی که در برنامه های اجرائی این سازمان قرار گرفته، عبارت است از: استفاده از گونه های بومی و با نرمش اکولوژیکی زیاد، کشت و توسعه گیاهان دارویی صنعتی، بهرهگیری از گونههای مثمر و اقتصادی در پروژههای جنگلکاری و توسعه جنگل، برنامه ریزی برای احاله مدیریت عرصههای منابع طبیعی در قالب ماده 3 قانون حفاظت و بهرهبرداری، رعايت زمان مناسب تر كاشت بذور و نهال هاي گلداني با مشارکت همگانی و در آغاز بارش هاي سالانه .
در طي سال هاي اخير و با توجه به عوامل طبيعي از جمله: لكههاي خورشيدي و همچنين عوامل انساني در تشديد تخريب اكوسيستم ها، تغييراتي در شرايط آب و هوايي جهان به وجود آمده كه موجب گرم شدن بيوسفر و در نتیجه، به خطر افتادن حيات برخي از گونه هاي جانوري و گياهي شده است. خشك سالي هاي متعدد، افزايش دوره هاي خشكي، كاهش بارش هاي سالانه، پراكنش نامناسب بارندگي، افزايش دما، زمستان هاي سرد و كم بارش، باران هاي سيل آسا و رگباري و . . . از جمله اين تغييرات بوده كه در چند دهه اخير، شرايط زيستبومها را به شدت تحت تاثير قرار داده است.
بي ترديد، نقش انسان به عنوان عامل تشديدكننده در ناپايداري اكوسيستمها: تخريب سرزمين، جنگل زدائي، امحاء پوشش گياهي با هدف به اصطلاح توسعه شهري، ايجاد آتشسوزيهاي عمدي و سهوي در زيستگاههاي طبيعي، انتشار گازهاي گلخانهاي و همچنین تغييرات كاربري بدون در نظر گرفتن قابليت اراضي، بر كسي پوشيده نيست. ضمن آنكه تجميع عوامل طبيعي و انساني، شرايط را در زيست كره به گونه ای رقم زده است كه در صورت عدم توجه كافي به اين روند شتابان و مخرب، در آينده نه چندان دور شاهد نابودي بسياري از زيست بومها خواهيم بود. اما از طرفي نيز انسان ميتواند، نقش مثبت خود را در تعديل وضعيت موجود به شكلي ایفا نماید كه تا حدود زيادي اين شرايط تغيير يابند. چرا كه انسان اين توان را دارد كه با تعيين استراتژي و راهبردهاي كلان، از منابع آب و خاك بهرهوري بهينه نموده و با افزايش پوشش گياهي و تنوع زيستي، در پايداري زيستبومها و همچنين سازگاري اكوسيستمها با تغييرات اقليمي، به صورتی موثر اقدام نمايد. در اين راستا، نقش تمامي كشورهاي جهان و از جمله ايران با پوشش جنگلي 8.7 درصد از مساحت كل کشور، بسيار حائز اهميت است.
بر اين اساس و با توجه به تعهدات ايران در مجامع بين المللي مبني بر كاهش انتشار گازهاي گلخانه اي و نظر به اينكه سرانه فضاي سبز در كشور، رقمي معادل 0.17 هکتار (کمتر از يك چهارم ميانگين جهاني) ميباشد، در این جهت قوانين متعددي در كشور به تصويب رسيده است. از جمله اين قوانين عبارت است از: ماده 15 قانون افزايش بهره وري كشاورزي و منابع طبيعي، ماده 38 قانون برنامه 5 ساله ششم توسعه اقتصادي و مواد 22، 24 و 27 قانون هواي پاك، كه سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور موظف گردیده سرانه فضاي سبز در کشور را در طي 10 سال، به 0.25 هکتار ارتقا داده و با تحقق اين روند، ايران در زمره كشورهاي بالاي 10 درصد پوشش جنگلي قرار گیرد. با توجه به اين مهم و نظر به اينكه با افزايش پوشش درختي، درختچه اي، بوته اي و علفي، شرايط را براي: تعديل درجه حرارت، تلطيف هوا، كاهش اثر گازهاي گلخانهاي، توليد اكسيژن، ترسيب كربن، جذب دي اكسيد كربن و گرد و غبار، حفاظت از منابع آب و خاك، نفوذپذيري آب، جلوگیری از فرسايش و توليد رسوب و غيره مهيا مي سازند، لذا سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري، تمامي اهتمام خود را معطوف به آن داشته که در اولين گام، با شروع برنامه نهالكاري همگاني به تعداد 14 ميليون اصله نهال جنگلي، مرتعي و بياباني و در سراسر کشور، حركتي نوين و تاثيرگذار را درجهت تحقق اهداف فوق، پايه گذاري نماید.
تحقيقات متعددي در زمینه نقش جنگلها و مراتع در پايداري اكوسيستمها به انجام رسيده و مشخص گرديده است كه هر هكتار جنگل2000 - 500 مترمكعب آب را در طي سال نفوذ مي دهد و همین سطح از پوشش جنگلي، 2.5 تن اكسيژن توليد مي نماید. به اين عملكرد، جذب گرد و غبار در حد 68 تن در هكتار و ترسيب كربن 8 تن در هكتار و ذخيره 30 تن دي اكسيد كربن را مي توان اضافه نمود(ستويليكا. 1390). از طرفي نيز برخي تحقيقات انجام شده بر روي جنگل هاي شمال آمريكا، گواه اين واقعيتند كه با توجه به ديرزيستي و كهنسالي اين جنگل ها، در 60 سال آينده قابليت جذب دي اكسيد كربن را تا حدود زيادي از دست خواهند داد و به تعبيري ديگر، 78 درصد ذخيره CO2 این جنگل ها پر شده و تنها 22 درصد ظرفيت براي ذخيره سازی موجود می باشد( ايرنا. آذر ماه سال 1398).
بر اين اساس و با توجه به لزوم احياء و توسعه جنگلها در سراسر جهان و از جمله كشور عزيزمان ايران، نقش جنگلكاري و توسعه جنگل در كاهش انتشار و سازگاري اكوسيستم ها با تغییرات آب و هوایی، بيش از پيش آشكار مي شود. در سال هاي نه چندان دور و پيش از شدت گرفتن روند تغييرات آب و هوايي، كاشت نهال های ريشه لخت در نيمه دوم اسفند ماه هر سال و در هفته ای موسوم به منابع طبيعي، مرسوم بود. زیرا كه در سنوات گذشته و پيش از نامگذاري روز ملي درختكاري، سرماي زمستان به حدي بود كه نهال در حالت كمون و خواب كامل Dormancy قرار داشت و تحت آن شرايط، غرس نهال به هيچ عنوان محدوديتي را براي رويش طبيعي گياه، ايجاد نمي نمود. اما در طي چند دهه اخير و با توجه به تغييرات اقليمي و به تبع آن تغيير فصول، شرايط کاشت نهالهای ریشه لخت در هفته منابع طبیعی وجود نداشته و بر این مبنا، ضمن تشریک مساعی با بخش هاي علمي و تحقيقاتي، بهترین راهکار، تغيير زمان كاشت نهال و بذر در فصلي مناسبتر تشخیص داده شد.
*نتیجه گیری
با امعان نظر به مراتب فوق و به دليل تعهدات ايران در مجامع و كنوانسيونهاي بين المللي، براي كاهش آلايندگي و انتشار گازهاي گلخانه اي و همچنين در جهت سازگاري زيستبوم ها براي مقابله با تغييرات اقليمي، اقدامات موثري در سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور در حال تكوين است كه در صورت تامين منابع مالي متناسب با اين حجم از عمليات، آيندهاي نويدبخش براي پايداري هر چه بيشتر اكوسيستمها در پيش خواهد بود. البته در اين راستا، علاوه بر اعتبارات دولتي، جذب منابع مالي بين المللي و جهاني نيز ميتواند بسيار راهگشا باشد و در اين صورت، تحقق اهداف از پيش تعيين شده زيست محيطي و جلوگيري از گرامايش كره زمين، دست يافتني تر از گذشته خواهد شد.
بي ترديد، نقش جنگل ها و مراتع بر كاهش آلاينده هاي جوي و حتي ارضي، بر كسي پوشيده نيست. ضمن آنکه افزايش پوشش گياهي موجب؛ توليد اكسيژن، حفظ منابع آب و خاك، جذب دي اكسيد كربن و گرد و غبار، ترسيب كربن، افزايش سازگاري با تغييرات اقليمي، تلطيف هوا، كاهش آلودگي هاي صوتي، افزايش نفوذپذيري آب، تغذيه سفره هاي آب زيرزميني، كاهش فرسايش و توليد رسوب، كنترل روان آب هاي جاري و كاهش خطر سيل مي گردد. در اين ارتباط و با عنايت به تكاليف قانوني و جايگاه سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري در حفظ، احياء و توسعه از منابع طبيعي كشور، برنامه ريزي مدوني مبتني بر اصول علمي و تحقيقاتي را در دستور كار قرار گرفته که با رعايت زمان كاشت مناسب تر بذر و نهال، نقطه عطفي را در آينده زيست بوم هاي كشور بر جاي خواهد گذاشت. از جمله این تاثیرات مثبت، می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- استفاده از گونه های بومی و با سرشت اکولوژیکی زیاد، زیست گاه ها را به شرایط طبیعی گذشته باز خواهد گرداند.
2- حضور و مشارکت مردم در اجرای طرح های منابع طبیعی، موجب حمایت هر چه بیشتر جوامع هدف و در نتیجه، حفاظت و صیانت از عرصه های منابع طبیعی می گردد.
3- با كاشت به موقع بذر و نهال گلداني پس از اولين بارندگي پائيزي، نونهال مي تواند از نزولات آسماني به مدت چند ماه استفاده نمايد.
4- چاله هاي كاشت نهال و بذر، به مثابه آبگير عمل نموده و روان آب هاي جاري، در آنها ذخيره مي شوند.
5- با احداث سامانه هاي آبگير در پاي چاله ها، استحصال روان آب صورت گرفته و آب بيشتري در اختيار بذر و نهال قرار مي گيرد.
6- تغيير زمان كاشت نهال هاي گلداني پس از اولين بارندگي پائيزي، ضريب زنده ماني گونه هاي مغروس را افزايش مي دهد.
7- رعايت زمان مناسب كاشت نهال، از هزينه هاي واكاري، مراقبت و آبياري به شدت مي كاهد.
8- احتمال كاشت نهال هاي ريشه لخت پس از فرايند كمون Dormancy، شرايط براي استقرار و زنده ماني اين گونه نهال ها نيز بيش از پيش فراهم مي گردد.

نظر شما :