یک قدم مانده که پاییز به یغما برود
یادداشت کوتاه پاییزی/ پاییز دل انگیز با رخساره های رنگارنگ دامن کشان از میان خش خش برگ ها کوله بارش را می بندد و جایش را به زمستان سرد و برفی می سپارد.
پاییز شاه بیت رنگهاست. فصلی که خش خش برگ های زرینش ملودی شاهکارترین سمفونی طبیعت را مینوازد. زیبایی های طبیعت ایران پایانی ندارد. چه نقاش زبر دستی این نقاش روزگار که این چنین طبیعت را با جلوه های رنگارنگ آراسته است.
خزان طبیعت و ریزش برگ های پاییزی در خیابان ها و کوچه باغ ها حال و هوای متفاوتی به طبیعت بخشیده است، به هر طرف که می نگری لایه ای از برگ های زرد و نارنجی چشمانت را خیره می کند و قدم که می زنی نوای خش خش برگ های درختان گوش ات را می نوازد. حالادیگر پاییز هزار رنگ و هزار برگ کم کم کوله بارش را بسته و جایش را به زمستان سرد می سپارد، پاییزی که غصه دار ابرهایی بود که اشک شان را بر جان این برگ های زرد و سرخ ریختند و به زمین جانی دوباره بخشیدند.
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد زیرا پاییز رفت و زمستان با شال و کلاه از راه رسید و اولین شب زمستان که شب یلداست بهانهای برای با هم بودن است و اما امسال شیوع ویروس کرونا در طی ۱۰ ماه گذشته، دورهم بودن شب یلدا را هم مانند بسیاری از آئینهای ملی و مذهبی متفاوت کرده است!
یادمان باشد حضور در جمع بزرگترهای خانواده و برگزاری دورهمیها در شب یلدا ممکن است به قیمت از دست دادن عزیزانمان تمام شود و همیشه این حسرت بزرگ برای ما باقی بماند که چرا به نیت لحظاتی بیشتر بودن با عزیزمان، برای همیشه او را از دست دادیم!
یادمان باشد با آمدن زمستان، اجاق خاطره ها را روشن بگذاریم
تا دچار سردی فاصله ها نشویم...
و به قول آن شاعر معاصر که می گفت:
مهردیدی که به برهم زدن چشم گذشت....
یاهمین سال جدید!
بازکم مانده به عید!
این شتاب عمراست...
من و تو باورمان نیست که نیست!
* هادی شفیعی

نظر شما :